نازنین رفت و دوباره باز من تنها شدم
بیکس و بیآشیانه ، باز من تنها شدم
گونهها خیس است و دنیا در بلور
اشکها را این بهانه : "باز من تنها شدم."
تک درختی خشکم و در رهگذار صاعقه
میکشد جانم زبانه، باز من تنها شدم
"باغ بیبرگی" من ماتمنشین باغبان
میزند دردی جوانه؛ باز من تنها شدم
لحظه لحظه عاشقانه در کنارش بودهام
عاقبت هم عاشقانه باز من تنها شدم
خلوتم حتی میان صد غزل هم پر نشد
میپکد بغض ترانه؛ باز من تنها شدم
آخرین شعرت چه توفیری که قطعه یا غزل؟
"عاشقانه" یا "شبانه" باز من تنها شدم