همیشه همین است رسم روزگار!
وقتی دلت می لرزد، یقین جایش را به شک می دهد.
وقتی می خواهی ادامه بدهی، قدرت اختیار از تو سلب می شود و هزار شاهراه در مسیرت قرار می گیرد.
وقتی در خودت مانده ای، دیگران روزی ات می شوند.
وقتی می مانی که با خودت و اینان چه کنی، به تعداد اینان نیز افزوده می شود!
حالا که هر چه کنم، با من آن می کند که دلم رسم آموختنش را از یاد برده، تنها سکوت می کنم...!
سکوت سرشار از ناگفته هاست....
سلام من آپ کردم این دفعه داستانی از عشق
سکوت رو هیچ وقت یاد نگرفتم...یعنی طاقتش رو نداشتم......چون همیشه وقتی خواستم هیچی نگم...یه جایی گوشه ی چپ بدنم خیلی خیلی درد گرفته...