دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

همیشه همین است رسم روزگار!
وقتی دلت می لرزد، یقین جایش را به شک می دهد.
وقتی می خواهی ادامه بدهی،‌ قدرت اختیار از تو سلب می شود و هزار شاهراه در مسیرت قرار می گیرد.
وقتی در خودت مانده ای، دیگران روزی ات می شوند.
وقتی می مانی که با خودت و اینان چه کنی، به تعداد اینان نیز افزوده می شود!
حالا که هر چه کنم، با من آن می کند که دلم رسم آموختنش را از یاد برده، تنها سکوت می کنم...!
نظرات 3 + ارسال نظر
مهزاد شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ب.ظ http://r8a8m.persianblog.com

سکوت سرشار از ناگفته هاست....

مهزاد سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.r8a8m.persianblog.com

سلام من آپ کردم این دفعه داستانی از عشق

باران س سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:11 ب.ظ http://ghoorbagheyesabz.blogfa.com

سکوت رو هیچ وقت یاد نگرفتم...یعنی طاقتش رو نداشتم......چون همیشه وقتی خواستم هیچی نگم...یه جایی گوشه ی چپ بدنم خیلی خیلی درد گرفته...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد