دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

تو می آیی؟؟؟؟

تو می آیی . یقین دارم که می آیی . زمانی که مرا در بستر سردی میا ن خاک بگذارند .

تو می آیی . یقین دارم که می آیی و ..... پشیمان هم .....

دو دستت التماس آمیز . می آید به سوی من

ولی پر می شود از هیچ . دستی دست گرمت را نمی گیرد

صدایت در گلو بشکسته و آلوده با گریه . به فریادی مرا با نام می خواند

و می گوید که اینک من . سرم بشکن . دلم را زیر پا له کن

ولی برگرد .......

همه فریاد خشمت را . به جرم بی وفایی ها . دو رنگی ها . جدایی ها

به روی صورتم بشکن . مرو ای مهربان بی من . که من دور از تو تنهایم !

ولی چشمان پر مهری . دگر چهره مهتاب مانندت نمی ماند

لبانی گرم با شوری جنون انگیز . نامت را نمی خواند

دگر آن سینه پر مهر آن سد سکندر نیست .

که سر بر روی آن بگذاری و درد درون گویی

دو دست کوچکش . با پنجه های لغزنده . میان زلف های نرم تو بازی نمی گیرد .

نظرات 2 + ارسال نظر
نوپا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

با سلام
عالی بود موفق باشی
ممنون می شوم نظر شما را هم بدانم

دعا کن تا زشب ماهی بر اید
به پیش چشم ما راهی بر اید
دل کس را مسوزان بر حذر باش
مبادا از دلی اهی بر اید

نوپا

palina چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ق.ظ http://berke.blogsky.com

از عبور
ابی رنگت
ردی به جامانده
در خیالی
خالی از ارامش......

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد