دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

آخرین باری که گریستم

Image hosting by TinyPic

 

آخرین باری که گریستم در خانه نشسته بودم پاسی از شب گذشته بود

به سایه ها و سوسوی چراغها خیره شده بودم

همه ی آنچه دارم می دهم تا از دستشان رها شوم

آخرین باری که گریستم کسانی را دیدم که مدتها زیر باران ایستاده بودند

سربازانی علاف که در ترنی چپانده شده بودند

دستها بر میله و چشمانی پر از اشک و کلام همان کلام کهن

آه خدایا تنهایم گذاشته ای آه خدایا تنهایم گذاشته ای

آخرین باری که گریستم باورم نمی شد

به صورت سربازی خیره شده ام که با تفنگش زیر باران ایستاده

چهره اش کودکانه بود چون فرزندم که اینجا خوابیده

وآن سربازی که لبخند زد خود من بودم

آه خدایا تنهایم گذاشته ای آه چرا تنهایم گذاشته ای؟

آه خدایا تنهایم گذاشته ای آخرین باری که گریستم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:55 ب.ظ

خوب بود عزیزم من فردی ناشناس هستم که شما را خیلی دوست دارم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد