دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

غرور

نشسته ایم بر قالیچه ای به اسم جوانی... می تا زیم و گرد و خاک می کنیم

زمین زیر پایمان است و اسیر یک بازی شد یم

به اسم غرور... دیواری را برای پشت سر نهادن بلند نمی بینیم

سرا پا شور ... برد و باخت را می شناسیم؟

آشناییم با شعور؟

و جداییم با غم؟

یا غرق در غرور؟

چیزی در ماست روز و شب که آرام نداریم ... چیزی از جنس جستجو

چیزی مثل خیال یه آرزو...

نظرات 1 + ارسال نظر
erfanet سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ق.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام دوست گلم
جهان فقط چیزهایی رابه ما میدهد
که باور داریم میتوانیم داشته باشیم.
مطلبت عالی بود
من آپم بازم میام پیشم بیا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد