دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دلتنگ...

به سراغم اگر میایی نرم و آهسته بیا تا مبا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

قبر ارزوها

آسمان چشم او آیینه ی کیست

آنکه چون آیینه با من رو به رو بود

درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد

سرنوشت این جدایی دست او بود

گریه مکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد

عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد

با غم هم آشنا کرد

چهره اش آیینه ی کیست آنکه با من روبه رو بود

درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود

این گناه از دست او بود

ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد

ای درخت پر گل من نوبهارت ارغوان باد

ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من

سنگ قبر آرزو بود  سنگ قبر آرزو بود

آنچه کردی با دل من قصه ی سنگ و سبو بود

من گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بود

ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من

سنگ قبر آرزو بود  سنگ قبر آرزو بود

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد